کلام جدیدوقدیم
کلام قدیم و جدیداصطلاح کلام جدید، از اصطلاحاتی است کهدر سالهای اخیر به حوزة بحثهای کلامی و دینی وارد شده است. طرح این اصطلاح درجامعة ما را شاید بتوان به مرحوم استاد شهید آیتالله مطهری بازگرداند. ایشان در آنجاکه دربارة وظایف کنونی حوزههای علمیه سخن میگوید، پرداختن به موضوعات کلامی جدیدرا از مهمترین وظایف حوزههای علمیه دانستهاند[1].
اما ببینیم که مراد از کلام جدید چیست؟آیا تقسیم کلام به جدید و قدیم تنها یک تقسیم تاریخی است یا بیانگر تفاوت در نگرشبه موضوعات کلامی است؟ آیا کلام جدید علمی است با موضوعی متفاوت با کلام قدیم یاموضوع کلام جدید همان موضوع کلام قدیم است؟ آیا تفاوت کلام قدیم و جدید در روشهایاستدلالی این دو است یا تفاوت آنها تنها در تنوع و گستردگی مسایل مطرح شده در آندو است؟
سخن شهید مطهری در این رابطه را بشنویم:«با توجه به این که کلام، علمی است که دو وظیفه دارد: یکی دفاع و رد شبهاتو ایرادات بر اصول و فروع اسلام، دیگری بیان یک سلسله تاییدات برای اصول و فروعاسلام و با توجه به این که در عصر ما شبهاتی پیدا شده که در قدیم نبوده و تاییداتیپیدا شده که از مختصات پیشرفتهای علمی جدید است و بسیاری از شبهات قدیم در زمان مابلاموضوع است، همچنان که بسیاری از تاییدات گذشته ارزش خود را از دست داده است، ازاین رو لازم است کلام جدیدی تاسیس شود[2]».
این سخن تفاوت کلام جدید و قدیم را تنهادر تنوع موضوعات و مسایل آندو میداند. بنابراین روشهای استدلال در این دو بایکدیگر تفاوتی ندارد بلکه تفاوت تنها در این است که در کلام جدید مسایل نوینی مطرحمیشود که در زمان گذشته مطرح نبوده است ولی شیوة بحث در آن مسایل با کلام قدیمتفاوتی ندارد.
نکتة دیگری که در سخن استاد شهید دیدهمیشود آن است که پیشرفتهای علمی در دوران جدید راههای نوینی برای تأیید مبانی دینی یا استدلال به نفع آن مبانی گشودهاست. البته این سخن درست است. زیرا پیشرفتهای علمی به مباحث علت غایی و هدفداریخلقت و اثبات حکمت و نظم کمک شایانی کرده است. اما نمیتوان این نکته را نیزنادیده انگاشت که تحلیلهای برخی از دانشمندان نسبت به رخداداهای علمی و بعضی ازتئوریهای علمی با برخی از مبانی دینی سر ناسازگاری دارند که پاسخگویی به آنها برعهدة متکلمان است. در همین رابطه باز هم به گوشهای دیگر از سخنان استاد مطهریتوجه فرمایید:
این جانب حقیقتاً وقتی جریان تاریخ علم را در قرون جدید کم وبیش مطالعه میکند و متوجه رنگ مخصوصی که فقط طرز تفکر فلسفی خاص دانشمندان بهجریان پاک وپاکیزه علم داده است میشود، سخت متاثر و افسرده میگردد، و آرزو میکندای کاش دانشمندان به آن طرز تفکر فلسفی عالی که در طول چهارده قرن در دامن قرآنکریم رشد یافته، آشنا بودند آشنایی صحیح و کامل و آب زلال علم را با آن طرز تفکریهودی مکدر نمیکردند. مخصوصاً آن وقت به تأثرش افزوده میشود که میبیندجوانهایی که تازه با علوم آشنا شدهاند و قدرت تجزیه و تحلیل ندارند و جریان علمرا آمیخته با آن طرز تفکر آلوده کننده در کتب فلسفی جدید ویا در تواریخ علوم و حتیدر کتب کلاسیک میخوانند، یکباره چنین معتقد میشوندکه فرضیة خلقت و آفرینش ووجود خداوند، فرضیهای است که سالهاست در اثر مشاهدات علمی، باطل شناخته شده، اینطور پیش خود فکر میکنند که فرض خلقت و خالق تنها در ظلمت تقالید پدران موجود است،اما در روشنایی علم از آن اثر و خبری نیست[3]».
نکتة دیگری که در مورد کلام جدید میتوانمطرح کرد آن است که در دوران کنونی علم کلام مخاطبان بسیار بیشتر و متنوعتری پیداکرده است. در گذشته، مخاطبان علم کلام تنها در میان گروه اندکی از علمای دیگر ادیان یا بعضی دانشمندان فرقههای مخالف، دیدهمیشدند و بسیار کم اتفاق میافتاد که مسایل و شبهات کلامی در میان تودة عوام مردمطرح شده باشد. اما در عصر کنونی که عصر ارتباطات نام گرفته است. هر شبههای در هرگوشة دنیا بر ضد دین پیدا شود به راحتی در دسترس همگان قرار میگیرد. به همین جهتگسترة مخاطبان امروزی علم کلام در حقیقت به گستردگی مردمان کرة زمین از همة طبقاتاجتماعی و فرهنگی است.
از نکتة پیشین یعنی گسترة کنونی مخاطبانعلم کلام این نتیجه را نیز میتوان گرفت که زبان کلام جدید باید متناسب با تنوعمخاطبانش تغییر پیدا کند و به گونهای باشد که قابلیت بیان مبانی اعتقادی را برایهمة مخاطبینش داشته باشد.
در پایان این نکته را یادآور میشویم کهممکن است به نظر برخی، اصول و مبانی و شکل استدلال و حتی فایدة مترتب بر کلام جدیدبا کلام قدیم تفاوت کلی داشته باشد. از نظر آنان در کلام جدید باید طرح نودرانداخت. به این معنا که به کلی میراث پیشینیان را کنار نهاد و به گونهای دیگربه مباحث کلامی چنگ انداخت. اما به نظر میرسد که این دیدگاه ناشی از کم دقتی و کمتوجهی به میراث عمیق و عظیم گذشتگان از یک سو و خوشباوری و خودباختگی در برابرپارهای تفکرات نسبیگرای غربی باشد. ما در این مختصر مجال کافی برای بحث علمی با این گروه را نداریم و از اینروطالبان آگاهی بیشتر در این خصوص را به مقالة[4]».
کسانی که آگاهی بیشتری در این زمینه میطلبندمیتوانند به سخنرانی استاد محترم جناب آقای دکتر غلامعلی حداد عادل درمؤسسة تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق(ع) تحت عنوان «
اما ببینیم که مراد از کلام جدید چیست؟آیا تقسیم کلام به جدید و قدیم تنها یک تقسیم تاریخی است یا بیانگر تفاوت در نگرشبه موضوعات کلامی است؟ آیا کلام جدید علمی است با موضوعی متفاوت با کلام قدیم یاموضوع کلام جدید همان موضوع کلام قدیم است؟ آیا تفاوت کلام قدیم و جدید در روشهایاستدلالی این دو است یا تفاوت آنها تنها در تنوع و گستردگی مسایل مطرح شده در آندو است؟
سخن شهید مطهری در این رابطه را بشنویم:«با توجه به این که کلام، علمی است که دو وظیفه دارد: یکی دفاع و رد شبهاتو ایرادات بر اصول و فروع اسلام، دیگری بیان یک سلسله تاییدات برای اصول و فروعاسلام و با توجه به این که در عصر ما شبهاتی پیدا شده که در قدیم نبوده و تاییداتیپیدا شده که از مختصات پیشرفتهای علمی جدید است و بسیاری از شبهات قدیم در زمان مابلاموضوع است، همچنان که بسیاری از تاییدات گذشته ارزش خود را از دست داده است، ازاین رو لازم است کلام جدیدی تاسیس شود[2]».
این سخن تفاوت کلام جدید و قدیم را تنهادر تنوع موضوعات و مسایل آندو میداند. بنابراین روشهای استدلال در این دو بایکدیگر تفاوتی ندارد بلکه تفاوت تنها در این است که در کلام جدید مسایل نوینی مطرحمیشود که در زمان گذشته مطرح نبوده است ولی شیوة بحث در آن مسایل با کلام قدیمتفاوتی ندارد.
نکتة دیگری که در سخن استاد شهید دیدهمیشود آن است که پیشرفتهای علمی در دوران جدید راههای نوینی برای تأیید مبانی دینی یا استدلال به نفع آن مبانی گشودهاست. البته این سخن درست است. زیرا پیشرفتهای علمی به مباحث علت غایی و هدفداریخلقت و اثبات حکمت و نظم کمک شایانی کرده است. اما نمیتوان این نکته را نیزنادیده انگاشت که تحلیلهای برخی از دانشمندان نسبت به رخداداهای علمی و بعضی ازتئوریهای علمی با برخی از مبانی دینی سر ناسازگاری دارند که پاسخگویی به آنها برعهدة متکلمان است. در همین رابطه باز هم به گوشهای دیگر از سخنان استاد مطهریتوجه فرمایید:
این جانب حقیقتاً وقتی جریان تاریخ علم را در قرون جدید کم وبیش مطالعه میکند و متوجه رنگ مخصوصی که فقط طرز تفکر فلسفی خاص دانشمندان بهجریان پاک وپاکیزه علم داده است میشود، سخت متاثر و افسرده میگردد، و آرزو میکندای کاش دانشمندان به آن طرز تفکر فلسفی عالی که در طول چهارده قرن در دامن قرآنکریم رشد یافته، آشنا بودند آشنایی صحیح و کامل و آب زلال علم را با آن طرز تفکریهودی مکدر نمیکردند. مخصوصاً آن وقت به تأثرش افزوده میشود که میبیندجوانهایی که تازه با علوم آشنا شدهاند و قدرت تجزیه و تحلیل ندارند و جریان علمرا آمیخته با آن طرز تفکر آلوده کننده در کتب فلسفی جدید ویا در تواریخ علوم و حتیدر کتب کلاسیک میخوانند، یکباره چنین معتقد میشوندکه فرضیة خلقت و آفرینش ووجود خداوند، فرضیهای است که سالهاست در اثر مشاهدات علمی، باطل شناخته شده، اینطور پیش خود فکر میکنند که فرض خلقت و خالق تنها در ظلمت تقالید پدران موجود است،اما در روشنایی علم از آن اثر و خبری نیست[3]».
نکتة دیگری که در مورد کلام جدید میتوانمطرح کرد آن است که در دوران کنونی علم کلام مخاطبان بسیار بیشتر و متنوعتری پیداکرده است. در گذشته، مخاطبان علم کلام تنها در میان گروه اندکی از علمای دیگر ادیان یا بعضی دانشمندان فرقههای مخالف، دیدهمیشدند و بسیار کم اتفاق میافتاد که مسایل و شبهات کلامی در میان تودة عوام مردمطرح شده باشد. اما در عصر کنونی که عصر ارتباطات نام گرفته است. هر شبههای در هرگوشة دنیا بر ضد دین پیدا شود به راحتی در دسترس همگان قرار میگیرد. به همین جهتگسترة مخاطبان امروزی علم کلام در حقیقت به گستردگی مردمان کرة زمین از همة طبقاتاجتماعی و فرهنگی است.
از نکتة پیشین یعنی گسترة کنونی مخاطبانعلم کلام این نتیجه را نیز میتوان گرفت که زبان کلام جدید باید متناسب با تنوعمخاطبانش تغییر پیدا کند و به گونهای باشد که قابلیت بیان مبانی اعتقادی را برایهمة مخاطبینش داشته باشد.
در پایان این نکته را یادآور میشویم کهممکن است به نظر برخی، اصول و مبانی و شکل استدلال و حتی فایدة مترتب بر کلام جدیدبا کلام قدیم تفاوت کلی داشته باشد. از نظر آنان در کلام جدید باید طرح نودرانداخت. به این معنا که به کلی میراث پیشینیان را کنار نهاد و به گونهای دیگربه مباحث کلامی چنگ انداخت. اما به نظر میرسد که این دیدگاه ناشی از کم دقتی و کمتوجهی به میراث عمیق و عظیم گذشتگان از یک سو و خوشباوری و خودباختگی در برابرپارهای تفکرات نسبیگرای غربی باشد. ما در این مختصر مجال کافی برای بحث علمی با این گروه را نداریم و از اینروطالبان آگاهی بیشتر در این خصوص را به مقالة
کسانی که آگاهی بیشتری در این زمینه میطلبندمیتوانند به سخنرانی استاد محترم جناب آقای دکتر غلامعلی حداد عادل درمؤسسة تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق(ع) تحت عنوان «